محل تبلیغات شما

جشنبه بیست و سوممرداد1393 | 15:40 | نویس

خار خندید و به گل گفت سلام

وجوابی نشنید

خاررنجید ولی هیچ نگفت

ساعتیچند گذشت

گلچه زیبا شده بود

دستبی رحمی نزدیک آمد

گلسراسیمه ز وحشت افسرد

لیکآن خار در آن دست خلید

وگل از مرگ رهید

صبحفردا که رسید

خاربا شبنمی از خواب پرید

گلصمیمانه به او گفت سلام.

گلاگر خار نداشت

دلاگر بی غم بود

اگراز بهر کبوتر قفسی تنگ نبود

زندگی

عشق

اسارت

قهرو آشتی

همهبی معنا بود

 

زندگی.عشق.اسارت...

آدمک آخر دنیاست،بخند...

ما ز یاران چشم یاری داشتیم...

گل ,خار ,بی ,عشق ,زندگی ,اسارت ,گفت سلام ,عشق اسارت ,زندگی عشق ,صمیمانه به ,گل صمیمانه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Jennifer's notes شوق زیارت - امامزاده های ایران و جهان evtsanomas به فروشگاه لوازم خیاطی بپوئی خوش آمدید lingua italiana(ایتالیایی) threatagexmi petbahicca کارشناس رسمی دادگستری 96 موزیک صدا unspawexel